احکام دختر و پسر

احکام و صیغه خواهر و برادری

احکام دختر و پسر

احکام و صیغه خواهر و برادری

هر کس سوالی شبهه ای داره می تونه بنویسه و من می پرسم و جواب می دم.

پیوندهای روزانه

۴ مطلب با موضوع «سوالاتی از اهل سنت و شبهاتی بر وهابیت» ثبت شده است

اگر پیامبر بدون جانشین از دنیا رفتند ، آیا شرایطی را برای کاندیدا شدن شخص بعد خود معین کردند یا نه ؟

 

سوال : آنان که می گویند : پیامبر گرامی اسلام بدون جانشین از دنیا رفت و تعیین خلیفه را به عهده امت نهاد ،

آیا شرایطی هم برای کسی که رهبری جامعه را به عهده می گیرد و همچنین شرایط کسانی که در انتخابات رهبری شرکت می کنند معین فرمودند  یا نه؟

اگر معین فرموده ، این شرایط در کدام حدیث و روایت آمده ؟

اگر این شرایط در سخنان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) آمده بود چرا در سقیفه بنی ساعده هیچ یک از گردانندگان سقیفه به آن استناد نکردند؟ 

وانگهی ! اگر انتخاب ابوبکر مطابق شرایطی که پیامبر اکرم بیان فرموده اند ، بود ، چرا ابوبکر گفت :

بیعت من یک امر اتفاقی و ناگهانی و بدون تدبیر صورت گرفت و خداوند شر آن را دفع نمود؟؟؟!!!

 شرح نهج البلاغه ابن حدیدج ۶ ص ۴۷

 انساب الاشراف للبلاذریج ۱ ص ۵۹۰

 خب . پس یعنی کار شری بوده (انتخاب ابوبکر) ، البته  به نقل از خود ابوبکر ،

 ولی خدا شرش را بر طرف کرده .

النهایه فی غریب الحدیث ج ۳ ص ۴۶۷

همین عبارت را عمر در اواخر خلافت خویش بر بالای منبر بیان کرد و گفت :

 اگر کسی به چنین کاری مبادرت کند ، محکوم به مرگ خواهد شد .

شرح نهج البلاغه ابن حدید ج ۲ ص ۲۶

صحیح البخاری ج ۸ ص ۲۶

مسند احمد  ج ۱ ص ۵۵

ابن اثیر می گوید : بخاطر ترس از انتشار امر خلافت، به بیعت ابوبکر اقدام کردند .

النهایه فی غریب الحدیث ج ۳ ص ۴۶۷

ای کاش کسی از ابن اثیر می پرسید که : ترس از کدام امر خلافت بود ؟

ترس از خلافتی که رسول خدا معین کرده بود ؟

این که ترس نداره !!!

اگر پیامبر شما را معین کرده بود ، چرا از امر خلافت دیگه می ترسی ؟؟؟

یا ترس از کاندیدا شدن افراد مشابه ابوبکر برای امر خلافت ؟؟؟

از کدام می ترسید ؟؟؟

انتشار خلافتی را که پیامبر معین کرده بودند ، نه تنها ترس نداشت بلکه ضامن صلاح ملت بود و بر همگان لازم بود که در برابر حکم پیامبر سر تسلیم فرود آوردند و مخالفت نورزند .

در سوره الاحزاب آیه ۳۶ خداوند می فرماید :

هیچ مرد و زن مومنی را در کاری که خدا و رسولش حکم کنند اراده و اختیاری نیست .

یعنی اگر حکم پیامبر بوده ، خدا فرموده همه باید اطاعت کنند .

و همچنین ، از کاندیدا توری افراد دیگر هم نباید  واهمه داشته باشد ،

 زیرا پس از ملاحظه و بررسی ،

مردم اگر وی را ( اون شخص کاندیدا را )

 هم سطح ابوبکر نمی یافتند ، قطعا با وی بیعت نمی کردند .

و اگر هم هم سطح ابوبکر بود ، چه فرقی در بیعت با او  و  یا با ابوبکر بود؟

ولی اگر آن نامزد رهبری ، شرایطی بالاتر از ابوکر داشت

 و بهتر از ابوبکر برای اصلاح جامعه بود ،

 آیا نصب ابوبکر مانع مصلحت جامعه نبود ؟؟؟

 

              قضاوت با شما ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۹
حسین یاوری

پیامبر هذیان می گفتند؟چه جالب .دیگه چی ؟(3)

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ب.ظ


پیامبر هذیان می گفتند !!!! چه جالب . خب دیگه ...(3)

سوال نهم : پیامبر با اینکه مفتخر به این اخلاق بودند که : " هر آینه تو دارای اخلاق بزرگی هستی "

 

آن چنان پیامبر از برخورد مخالف با قرآن و سنت  آنها ناراحت شدند،

و مورد اذیت قرار گرفتند و غضبناک شدند  که :

دستور دادند همه از خانه او بیرون روند .

صحیح البخاری ج ۷ ص ۹ کتاب المرضی

 باب قول المریض " قوموا عنی "

چطور از یک طرف کتاب خدا ما را بس است !!!!!

از طرفی هم به خود قرآن عمل نمی کنیم !!!!!

در قرآن سوره احزاب  آیه ۵۷ می فرماید :

آنانکه خدا و رسولش را اذیت کنند ، خداوند آنها را در دنیا و آخرت

لعنت می کند و برای آنها عذابی با ذلت و خواری مهیا می کند .

                      

سوال دهم : اگر  با توجه به این حرف که:  

 سخن پیامبر به هنگام وفات در اثر غلبه بیماری و درد و  یا هذیان بوده ،

 چطور برای اثبات خلافت ابوبکر به سخن پیامبر استناد می شه .

 که پیامبر  به عایشه فرمود : امر کنید ابوبکر را که به جای من بخواند .

صحیح بخاری ج ۱ ص ۱۶۲ و ص ۱۶۵

کشاف القناع للبهوتی ج ۱ ص ۵۷۳

 

سوال یازدهم : در مورد پیامبر این طور گفتند :

که پیامبر هنگام مرگ فرمود : قلم و دوات بیاورید و ...

اما  این را چه  می کنید که : وقتی ابوبکر هنگام نوشتن وصیت ،

 در اثر شدت بیماری بیهوش شد و پس از آن که به هوش آمد ،

 دنباله وصیت را نوشت .

چرا اونجا کسی به ابوبکر نگفت که درد بر او غلبه  کرده و یا هذیان می گوید  !!!!!

کنز العمال ج ۵ ص ۶۷۸

تاریخ مدینه دمشق لابن عساکر ج ۳۹ ص ۱۸۶ و ج ۴۴ ص ۲۴۸

تاریخ طبری ج ۲ ص ۳۵۳

سیره عمر لابن الجوزی ۳۷

تاریخ ابن خلدون ج ۲ ص ۸۵

                                 

ببینم ، آیا  می شود  پیامبر ، که به فرمایش قرآن : " حرف بیهوده نمیزند "

به هنگام وصیت نوشتن ، در مورد ایشان  بگویند : هذیان می گوید .

اما وصیت ابوبکر که به فرمایش علمای بزرگ اهل سنت :

 وقتی داشت از دنیا می رفت و چند بار بیهوش شد و بهوش میامد

 و ادامه وصیت را می نوشت ، لازم الاجراء باشد !!!!!!!

 که بعد از ایشون عمر باشد ؟؟؟؟!!!!!

اما در مورد پیامبر نگذارند که حتی وصیتش را بنویسد .

 به بهانه هذیان و ...؟؟؟!!!

 

توجه !!!                                توجه !!!

من از کتاب خود اهل سنت و بدون توهین نوشتم ها .

کسی به هیچ دینی توهین نکنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۳
حسین یاوری

پیامبر هذیان ی گفتند؟چه جالب .خب دیگه چی ؟(2)

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ق.ظ


پیامبر هذیان می گفتند !!!! چه جالب . خب دیگه چی ؟(2)

 

سلام

سوال چهارم از اهل سنت :

آیا سخن بخاری که می گوید : مردم در کنار بستر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سر و صدا کردند ، و اختلاف کردند ، آیا مخالفت با قرآن نکردند ؟

چونکه در قرآن در سوره حجرات آیه ۲ همین را می فرماید .

که از هر گونه سر و صدا در کنار حضرت نهی نموده و آن را باعث از بین رفتن و نابودی  اعمال می داند ؟

 

سوال پنجم : آیا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اکرم ،

 مخالفت با قرآن نیست ، که قرآن در سوره نساء آیه  ۶۵

دستور می دهد :

 در موارد اختلاف ، بر همگان واجب است که تسلیم نظریه پیامبر باشند

و کسانی را که نظر آن حضرت نمی پذیرند ، مومن نمی داند .

آیا این مخالفت با قرآن نیست ؟

ششم : پیامبر گرامی تصمیم داشتند که چیزی بنویسند که مانع گمراهی امت باشد .

آیا ممانعت از نوشتن چنین مطلب مهمی ، سبب گمراهی مردم نشد ؟

آیا سخن پیامبر را قبول دارید که در صورت ننوشتن ،

 مردم گمراه می شوند؟

خب حالا هم که ننوشتند !!!! 

و مردم از آن امر رهبری گمراه شدند .

این طور نیست؟

پیامبر فرمودند : قلم بیاورید تا من بنویسم ، نیاورند و پیامبر هم ننوشت .

و مردم گمراه شدند .

این طور نیست ؟؟

من تعجب می کنم از بعضی از دوستان که این امر معقولانه را قبول نمی کنند!!!!!!

 

هفتم : در برابر عمر و  همراهانش که مخالف با وصیت نوشتن

 رسول خدا بودند ، افرادی هم بودند که سعی در نوشتن این وصیت نامه داشتند .

صحیح بخاری ج ۷ ص ۹

صحیح مسلم ج ۵ ص ۷۵

و حتی زنان پیامبر نیز به همراهان عمر اعتراض کردند ،

 که با اهانت عمر و دفاع رسول اکرم مواجه شدند.

قضیه این بود که :

زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامی را نمی شنوید ؟

عمر گفت : شما همانند دلباختگان یوسف هستید که به هنگام مریضی پیامبر ، چشم غوره می ریزید .

و به وقت سلامتی حضرت ، بر گردن او سوار می شوید .

رسول گرامی فرمودند : متعرض آنان نشوید و آنها را به حال خود واگذارید ،

 زیرا آنان از شما بهترند .

الطبقات الکبری لابن سعد ج ۲ ص ۲۴۴

المعجم الاوسط للطبرانی ج ۵ ص ۲۸۸

مجمع الزوائد للهیثمی الشافعی ج ۹ ص ۳۴

کنز العمال ج ۵ ص ۶۴۴

راستی کدام گروه راست می گفتند ؟

کدام گروه مخالف قرآن عمل کردند ؟؟؟

سوال هشتم این که : ابن عباس از این قضیه به عنوان یک فاجعه نام برد .

 چه معنایی دارد این فاجعه بودن ؟

صحیح بخاری ج ۸ ص ۱۶۱

آیا تعبیر فاجعه و گریه جانگداز او ، باعث نمی شود که ما قدری فکر کنیم

 نسبت به عمق این فاجعه ؟

بازم تموم نشد ....

  شرمنده . 

 آخه می دونید خیلی مطلب زیاد  هست . خلیفه بعد از پیامبر و خلیفه بلا فصل پیامبر

 علی ابن ابی طالب  علیه السلام هست  .

این همه دلیل ، تازه از کتابهای خود اهل سنت هم نوشتم.پس قصد جسارت و توهین ندارم ها. در جریان باشید

بازم در پست های بعدی مینویسم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۸
حسین یاوری

پیامبر هذیان می گفتند ؟ چه جالب .خب دیگه چی ؟(1)

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ


پیامبر هذیان می گفتند !!!! چه جالب . خب دیگه چی ؟(1)

 

سوالی از اهل سنت و شبهه ای بر وهابیت

هنگامی که پیامبر در بستر بیماری بودند ، فرمودند :

دوات و قلم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که هرگز گمراه نشوید .

سوال : چرا عمر گفت : درد بر او غلبه کرده و کتاب خدا ما را بس است ؟

صحیح بخاری ج۷ ص ۹

کتاب المغازی ج ۵ ص ۱۳۷

صحیح مسلم ج ۵  ۷۶ 

و یا گفتند : رسول گرامی هذیان می گوید !!! ( پناه بر خدا ...)

مگه می شه ؟؟؟!!!!

پیامبر هذیان می گوید و شما می فهمید !!!

عجب ... !!!!

خیلی جالبه که پیامبر رحمة للعالمین یه چیزی را نمی فهمند و بعضی ها می فهمیدند .

این قضیه به قدری درد آور بود که ابن عباس هر وقت به یاد

 این قضیه می افتاد ، اشک از چشمانش جاری می شد .

صحیح مسلم ج ۵ ص ۷۶

صحیح بخاری ج ۴ ص ۳۱

 چند سوال :

اولا : آیا این سخن عمر مخالف با قرآن نیست ؟

در قرآن سوره نجم آیه ۳ و ۴  می خوانیم :

پیامبر از روی هوا و هوس حرف نمی زنند و حرفهایشان همه وحی است .

چگونه  حرفهای پیامبر وحی است ، اما آنجا هذیان می گفتند !!!؟؟؟؟

 مگر می شود ؟

دوم : وقتی گفتند : کتاب خدا ما را بس است ،

 با این کار ، عملا با سنت پیامبر مخالفت نکردند ؟

چون پیامبر فرمودند : قلم و دوات بیاورید که چیزی برای شما بنویسم که گمراه نشوید .

این حرف شخصی و عادی نبود ، بلکه دارای اهمیت ویژه بود و از بهترین مصادیق سنت به شمار می رفت .

سوما : آیا این حرف ، با این آیه قرآن که در سوره  حشر آیه ۷ است ،  مخالفت نکرده ؟

قرآن می فرماید : آنچه پیامبر دستور می دهد عمل کنید

 و آنچه نهی می کند ، از آن دست بردارید.

 

قرآن می فرماید هر چه پیامبر فرمودند عمل کنید ،

اما بعضی ها گفتند پیامبر هذیان می گویند !!!

 سوالات در این بحث یازده تا هست  و ادامه دارد اما چون خسته می شید

 من دیگه ننوشتم .

و ادامه را در پست های آینده می نویسم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۴
حسین یاوری