ترجمه یک آیه از جزء بیستم قرآن " شکر خدا نمی کنم !!! "
سلام
احوال شما
ترجمه یک آیه از جزء بیستم قرآن .
خداوند در سوره قصص آیه ۱۷ از قول حضرت موسی می فرماید :
پروردگارا ! به شکرانه این که به من نعمت داده ای ،
هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود .
شکر کردن خیلی مهم است .
بعضی ها می گن : چرا خدا دعای ما را مستجاب نمی کنه ؟
جوابش اینه که : شکر خدا می کنی که حالا یکی دیگه نعمت می خوای !!!
آیا واقعا ما شکر این همه نعمتی که
خدا به ما داده به جا می آوریم !!؟؟
آیا این طور نیست که وقتی دندونمون درد میاد
یادمون میاد که دندون هم داشتیم .
وقتی چشم مون درد می گیره ، یادمون میاد که اوه ... اوه ... اوه ...
چشم هم داشتیما ...!
ما شکر خدا نمی کنیم .
درسته ...؟
اگر شکر خدا کنیم ، خدا هم دوباره نعمت می ده و اگر شکر نکنیم که
دیگه نباید انتظار داشت که خدا نعمت بده .
مگه در قرآن نداریم که : شکر نعمت ، نعمتت افزون کند .
کفر ، نعمت از کفت بیرون کند .
حالا شکر نمی کنیم هیچی ، بابا دیگه کفران نعمت دیگه چرا ؟
نه ! آخه این چی بود که به من دادی ؟
آخه این هم شد زندگی !!
خدایا ! تو که این همه چیز داری ، خب یه چیز خوب تر می دادی !!!
یه نفر یه خیار رو نصفه کرد و نصفیش رو به غلامش داد تا بخوره .
دید غلام با خوشحالی داره می خوره .
گفت : مثلی که خیلی خوشمزه هست .
خودش هم بنا کرد خوردن .
اما دید خیلی تلخه .
با عصبانیت به غلامش گفت : این که تلخه !
چرا این قدر با هیجان می خوردی ؟ چرا نگفتی تلخه ؟
غلام گفت : این همه نعمت به من دادی .
جا برای خواب به من دادی .
غذا به من دادی .
لباس به من دادی .
حالا یه دونه خیار تلخ بود !!!
من خجالت می کشیدم بخاطر یه دونه خیار تلخ ، این همه خدمت شما
رو نادیده بگیرم و اعتراض کنم که چرا تلخ بود ... .
این همه نعمت خدا به ما داده ، یه دونه بلا که میاد . وای وای وای !!!
ما می گیم : چرا بلا دادی !؟
نمی گیم : بابا ! خدا این همه نعمت که داده ، شکر نکردیم ،
حالا داریم اعتراض می کنیم بخاطر یه دونه بلا ... ؟
نظر شما چیه
